جلوی در حجره، پر بود از گیوه و کفش مردم شهر. ریش سفیدان زیر چشمی به هم نگاه می کردند و هر کس منتظر بود تا دیگری سر بحث را باز کند. از میان جمع پیرمردی کسب اجازه کرد و گفت: شیخ، ما هم می دانیم که شما هنوز به خاطر فوت استادتان آیت الله العظمی شیخ محمد حسن نجفی(1) داغدار هستید، به خدا ما هم ناراحتیم که عالمی از میانمان رفته، اما مردم که نمی توانند بدون رساله و مرجع بمانند، ما آمده ایم تا شما قبول زحمت کنید و رساله ای در اختیارمان بگذارید.

شیخ انصاری در حالی که سر به زیر داشت، دستی به محاسنش کشید و گفت: شما درست می فرمایید، اما در حال حاضر بنده سعید العلماء مازندرانی که در بابل زندگی می کنند را اعلم می دانم و برای ایشان نامه ای می نویسم تا به نجف تشریف بیاورند.

مدتی گذشت، بالاخره جواب نامه ی شیخ انصاری به دستش رسید. در نامه، شیخ مازندرانی خطاب به شیخ انصاری گفته بود: درست است که من در نجف در مباحثه با شما در فقه قوی تر بودم اما الان مدتی است که در مازندران از درس و بحث دورم و حالا از نظر من شما اعلم هستید.

شیخ انصاری که حالا میان دوراهی مانده بود، گفت: اگر مولایم حضرت ولی عصر(عج) به من اجازه اجتهاد بدهند و مرا برای این مقام، تعیین کنند، من آن را قبول خواهم کرد.

شیخ بر پشتی تکیه داده بود و طلبه ها دورش را گرفته بودند و مشغول درس و بحث بودند. صدای جرجر لولای در، نظر همه ی طلبه ها را به سمت در جلب کرد. مرد عرب با هیبت و جلالی خاص، وارد حجره شد و رو به شیخ کرد و پرسید: نظر شما درباره ی زنی که شوهرش مسخ شده باشد(2)، چیست؟

شیخ که از سوال مرد تعجب کرده بود، جواب داد: چون در کتاب ها این بحث مطرح نشده من هم نمی توانم جوابی عرض کنم.

مرد فرمود: حالا به فرض که یک چنین کاری انجام شد و مردی مسخ گردید، زنش باید چه کند؟

 به نظر من اگر مرد به صورت حيوانات، مسخ شده باشد، زن بايد عدّه طلاق بگيرد و بعد شوهر كند، چون مرد زنده است و روح دارد، ولى اگر شوهر به صورت جماد درآمده باشد، بايد زن عدّه وفات بگيرد، زيرا مرد به صورت مرده درآمده است.

این بار مرد عرب نگاه خاصی به شیخ کرد و سه بار فرمود: انت المجتهد، انت المجتهد، انت المجتهد. (تو مجتهدی)؛ مرد این را گفت و از حجره بیرون رفت.

شیخ انصاری که مرد غریبه را شناخته بود، در حال و هوای خاصی بود، طلبه ها را فرستاد تا آن مرد را که کسی جز مولایش نبود، برگردانند، اما در هیچ جای حوزه ی علمیه اثری از مرد نبود.

حالا شیخ انصاری حاضر شده بود تا رساله ی عملیه اش را به مردم بدهد.

 

منبع: عنایات حضرت مهدی (ع) به علما و طلاب، محمد رضا بافقی اصفهانی، صص109-110 ؛ با تصرف و تلخیص


زبان فارسی - پایگاه مهدوی پایا | Paya313110 انصاری ,بود، ,حالا ,صورت ,طلبه ,رساله منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

میوه‌های خشک ‌ digi24 نوشته های من قیمت طلا دانلود فیلتر شکن هات اسپات شیلد Hotspot Shield 2015 دانلود فیلم و سریال با زیرنویس فارسی و رایگان